بدون عنوان
دلهره
از اینکه چند وقتی نتونستم وبلاگمو سر بزنم و مطلب بزارم مشکل بزرگی برام پیش اومده بود که به حمدالله داره رفع می شه ٢٢ مرداد پارسال وقتی از اداره می اومدم چون ماه رمضان بود و کمی زودتر می اومدیم متوجه کم شنوایی علی جونم شدم چون وقتی صندلی جلو می نشست و من صداش می کردم هیچ عکس العملی نشون نمیداد تا اینکه به اصرار من بردیم شنوائی سنجی و تمام کاخ آرزوهای من و باباش فرو ریخت تا چند مدت فقط گریه می کردیم ولی گریه نمیتونست کارساز باشه من دنبال راه حل شدم و عمل کاشت حلزون رو انتخاب کردیم اگر که تو نوبت می موندیم باید چند سال بعد عمل می شد هر طوری بود پول عمل رو جور کردیم و بعلت تحریم چهار ماه طول کشید تا دستگاه علی بیاد چون علی موقع تولد کم شنوا نبود مامانم پیشنهاد دعانویس داد و من حرفی نزدم چند بار دفتیم قم و گفت که خوب می شه عید هم علی رو بردیم مشهد که از امام رضا بخوامش ولی علی اونجا مریض شد و تب کرد به لطف خدا خوب شد و برگشتیم و باز با اصرار من بردیم عمل که خدا رو صد هزار مرتبه شکر عملش به گفته دکتر امام جمعه عالی بود بعداً عکساشو می زارم تا مامانها از عمل نترسن واقعاً خدا کمکم کرد.